نا پای دار

فصل قریب

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ب.ظ

تعریف، معرَّف ، معرِّف و بعد صحبت از جنس و فصل از اون بحث های جالب و شیرین منطقیِ، از همون هایی که اگه خوب بفهمیش اولین مرحله ی ورودت به دنیایی میشه که می خواد از تو یه آدم جدید بسازه!

به جنس کاری ندارم ، به هر حال جنس هر آدمی مشخصه، خرده شیشه داشته باشهُ نداشته باشه از صد کیلومتری میشه تشخیصش داد. با خرده شیشه دارها هم کاری ندارم چون این جماعت اینقد تو غربت سیر می کنن که انگار نه انگار تو باغن! به تعبیر همون قدیمی ها تو باغ نیستن خلاصه اش میشه نیس تن!

اما خرده شیشه ندارها ، باید بلند نوشتُ پرسید: خرده شیشه ندارها میشه بدونم تا حالا فکر کردید فصل قریب شما چیه ؟ آخ! ، اصلن یادم رفت فصل رو توضیح بدم بعد سوال بپرسم، کمی استراحت کنید تا کمی بعدتر بریم سراغ فصل. " است راحت "

اولین مساله ای که برای فهمیدن فصل باید بدونید اینه که این فصل رو با چهار فصل سال اشتباه نگیرید، البته بی ربط هم به چهار فصل نیست نه تنها بی ربط نیست بلکه با کمی توجه به مسمای چهار فصل سال می تونید به راحتی بفهمید فصل منطقی چی هستُ و چی نیست.

هر سال چهار فصل داره ، که هر فصلی خصوصیات و ویژگیِ منحصر به فرد خودش رو داره ، همین خصوصیت و ویژگی منحصر به فرد هستش که اون رو از بقیه ی فصل ها تمیز میده " تمیز میده : جدا می کنه " مثلن بهار فصل شکوفه دادن و زنده شدن نباتاتُ سرسبز شدن نماهای گیاهی زمینِ یا تابستون که گرماش زبانزد خاص و عام ، همین طور برای پاییز برگ ریزون درخت ها و برای زمستون برف و سرما!

هر کدوم از این خصوصیات در طول یه دوره ی سه ماهه با توجه به اینکه هر سال دوازده ماهه باعث میشه که هر سال فقط چهار فصل داشته باشه نه بیشتر و نه کمتر، و صدالبته همین خصوصیات هستش که باعث شده هیچ فصلی با فصل دیگه قاطی نشه و می بینیم که سالیان سالِ این چهار فصل بدون درگیری و به خوبی و خوشی در کنار هم در حال گذران ایام هستن.

همین طور که دارید با خودتون کلنجار می رید تا با معنای فصل بیشتر آشنا بشید، باید بگم که فصل داشتن فقط مختص چهار فصل سال که اسمشون رو هم از همین فصل گرفتن نمیشه ، بلکه تمام موجودات عالم بالضروره فصل دارن، همین فصل هاست که تفاوت ها رو ایجاد می کنه و باعث مادون شدن یا مافوق شدن اجناس میشه! همون فصلی که حیوان رو تو مرتبه حیوانیت قرار میده و نمیذاره بالاتر بیاد و به انسان وجهه ی انسانیت میده و از حیوانیت دورش می کنه میشه فصل قریب، مثال ساده اشم ناطق بودنِ البته نه به معنای حرف زدن بلکه به معنای قوه ی فکر کردن ، اینکه انسان می تونه تحلیل کنه و نسبت به کاری که انجام میده علم داره میشه فصل قریبش ، فصلی که انسان رو می بره بالا و حیوان رو همون پایین نگه میداره!

به نظرم حالا این حق رو دارم که ازتون بپرسم: تا حالا فکر کردید فصل قریب شما چیه ؟ اصلن منظورم اون فصلی که شما رو از حیوانُ گیاهُ سنگ جدا می کنه نیست! ، می خواهم یه کم این فصل قریب رو گسترش بدم تا بعد این همه خوندن یه کاربردی تو زندگیمون داشته باشه ، می خوام بدونم تا حالا فکر کردید فصل قریب شما نسبت به دیگران چیه ؟ همون فصل قریبی که قرارِ شما رو از دیگران جدا کنه، همون فصلی که مختص به خودِ خود شما باشه و هیچ کس دیگه ای توش با شما شریک نباشه ، همون فصل قریبی که باعث میشه فردا روز یه سر و گردن نسبت به دیگران قریب تر به خدا باشید ؟ بله! منظورم این فصل قریب !!! تا حالا سعی کردید برای خودتون یه فصل قریب بسازید، یه ویژگی که خریدارش خدا باشه و انجام دهنده اش شما باشید، اگه نمی خواید فردا از پایین به بالا نگاه کنید برای خودتون یه فصل قریب بسازید فقط خرده شیشه نداشتن کافی نیست.

  • علی رسولان

نظرات  (۲۵)

بعد از جواب دادن به کامنت گم گشته تو پست قمست " این می تونه فصل قریب شما باشه " نگاهم به فصل قریب عوض شد یه جورایی واقعن گسترشش دادم
بله نماز خوندن برای شهید کوچه ی خودتون همون کاری که خیلی ها نمی کنن ، پس با قرآن خودن و هیأت رفتن و حتی نماز جعفر طیار فرق داره
این یه فصل قریب تمام عیارِ
و از این فصل های قریب بسیارن اگه خوب ببینیم و گوش کنیم ...
پاسخ:
پس خوب ببین !
  • منورالفکر
  • تاقبل از اینکه به خدا و تاثیرش توی قربت به اون رو بکشید وسط، میخواستم جوابتون رو بدم.یعنی فصل قریب خودم رو لو بدم..ولی حالا که فهمیدم دنبال چی اید، توقع ندارید که کسی اینجا واقعا جواب این سوال روبده؟
    اگر واقعا فصل قریبی باشد که فقط برای اوست.رازیست میان "م" من و "ا" او...میان ما!
    پاسخ:
    من دنبال چیزی نبودم ها
    فصل قریب ایده آل از نظر خودم رو گفتم
    البته در این فصل قریب هر فردی نسبت به فرد دیگه متفاوت هیچ شکی توش نیست !
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • شما ی کتاب هم بنویسی بازهم این حق رو ندارید
    این که یه وبه!

    پاسخ:
    دِ نشد
    الان تهمت خفیه زدید ها!
    من اصلن منظورم اون حق نبود
    بلکه حق عقلانی بود ناظر به این قسمت متن : آخ! ، اصلن یادم رفت فصل رو توضیح بدم بعد سوال بپرسم
    گفتم حالا که فصل رو توضیح دادم اگه سوال بپرسم فصل قریبتون چیه کسی بهم ایراد نمی گیره فصل قریب حالا چی هست ؟ این حق به این معنی بود نه حس مالکیت !!
  • منورالفکر
  • من هم نگقتم که غرض خاصی هست
    گفتم یعنی منتظر نباشید یه وقتکسی اینجا بگه فصل قریبش رو...
    -----------
    بقیه گاه نوشتاتون کجا رفتن؟
    دوپ یعنی چی؟
    پاسخ:
    اونوقت چرا ؟
    چون من یه فصب قریب معرفی کردم ؟
    رفتن برای زیارت
    نمی دونم ! معنی خاصی نداره
    سلام
    اینجاکجاس؟!
    پاسخ:
    سلام
    اینجا یه جایی همین جوری درست کردم موقتن نوشته هام رو می ذارم همین
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دِنَده!
    برادرمن واس اینجور جاها باس همینجوری کامنت نوشت!



    پاسخ:
    چطور ؟
  • منورالفکر
  • الان بسخره گرفتید؟زیارت؟خب بسلامتی پس!
    جالبه که بی معنیه درحالی که اخیرا همش درگیر فلسفه مسائل و معنی امورید...
    عرض کردم:فصل قریب رازیست بین من و او..نمیشه به کس دیگه ای گفت.اتوماتیک از درجه خلوصش کم میشه.ناخواسته دیگه اون خاصیت قربت افزایی رو نخواهد داشت
    میتونیم فصل های قریبی رو پیشنهاد بدیم ولی نمیشه مال خودمونو بگیم
    خب نظرمنه البته
    پاسخ:
    مسخره ، مطایبه ، مزاح ، شوخی
    هر کدوم که صلاح می دونید قصدم این بود جدی جواب ندم همین
    خب این شد یه حرف دیگه ای قبول دارم آخه اون موقع نگفتنش رو انداختید سرگردن این متن بنده ی خدا ! وگرنه نگفتنش حقه!!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • آخه یجوریه!!
    تو مایه های کامنت یا کوشا ساعی!

    خب ی سوال
    ممکنه کسی فصل قریب نداشته باشه!؟
    شاید فصل غریب داشته باشه!!!
    پاسخ:
    بله گفتم دیگه میشه
    فصل غریب رو که گفتم !
    فصل قریب به اون معنای گسترش یافته آره می تونه نداشته باشه اما فصل قریب منطقی نه همه دارن
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • Oo

    باید برم دوباره متن رو بخونم!
    شاید به کشف تازه ای برسم وگرنه فک میکنم من هیچکدوم رو ندارم!!
    :))
    پاسخ:
    oO
    یکیش رو من تضمین می کنم
  • باران نم نم...
  • سلام
    دوباره آزاد نویسیتان مبارک...
    فصل قریب خودتون چیه اصلا؟!!!
    پاسخ:
    سلام
    افسوس که این خانه موقت به کف ماست ...
    فصل قریب من ؟
    نه عجیب
    نه غریب
    یه چیزیِ بین من و او ...

  • یک سبد سیب
  • خرده شیشه داشته باشهُ نداشته باشه از صد کیلومتری میشه تشخیصش داد؟؟؟؟ 


    چه جوری اونوقت؟

    پاسخ:
    به راحتی
  • یک سبد سیب

  • فعلا" که فصل ها قاطی شدن 

    مثلا" پاییز بارون نمیاد! 

    زمستون برف نمیاد 


    پاسخ:
    نفرمایید
    اینجوری هم نیست ها
  • یک سبد سیب

  • :)

    آفرین قشنگ بود! از اون متن های تک 


    فکر میکنیم از این بعد به فصل قریب!

    با تشکر 
    پاسخ:
    خوبه 
  • یک سبد سیب

  • سوال خوبی بود 21:1


    پاسخ:
    اصلن اگه اینجوری برداشت شده که من دنبال اعتراف گرفتنم عذر خواه
    من فقط گفتم دنبال فصل قریبتون باشید برای متفاوت شدن
    یه جوری مث دعای کمیل که واسه کمیل بود
    یا ابوحمزه ثمالی یا جعفر طیار 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • چیزی نمیرسه به ذهنم برای نوشتن -همون جمعه خونده بودمش-

    مثل همیشه زحمت تون به بار نشسته توی انتقال مفهوم.موضوع جالبی بود.منجر به فکر شد مثل همیشه.

    پاسخ:
    از این بهتر هم میشه نمیشه
  • منور الفکر
  • سپاسگذارم از حضور وتوجهتون
    ----------
    حالا چرا حاج احمد ؟
    :
    از اون فصل قریب هاست...!
    پاسخ:
    اینم از اون فصل قریب هاست ها!
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • از چی بهتر؟!
    نوشته تان ؟!
    هر بهتری یک بهترتری هم دارد. نمیدانم من که نویسنده نیستم.
    عالی بود این به نظرم.
    پاسخ:
    نه
    اون فکر کردن و انتقال مفهوم رو گفتم
    یعنی من اینقد بدم که از خودم تعریف کنم !
  • منور الفکر
  • من به دلخوشی همین فصل قریب ها
    جونِ موندن وجنگیدن دارم برای یک بار "زندگی" کردن...
    پاسخ:
    خیلی خوبه !
    فقط من اون بی وفا رفتنش رو نفهمیدم !
    یه جوری بود؟ Oo
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • آهان از اون جهت.

    جسارتی نباشه.
    پاسخ:
    بله از این جهت بود
    شد دیگه کاریش نمی شه کرد
    از این مم بعد بیشتر دقت کنید!
  • یک سبد سیب

  • آقا من گفتم 21:1 نگفتم 21:11 که 

    سوال اینکه : اینجا کجاس! 



    اما جواب اشتباه شما به کامنتم قشنگ بود!!!! 

    پاسخ:
    آخ ببخشید
    اینجا دوپ هستش دیگه
    یه جایی برای حرف زدن
  • سبک مطهر ..
  • فصل قریبی ک قریب تر به خدا بشیم ..

    ..
    شوهر خاله من ی وقتی میگفتن ک هر آدمی ی فصلی داره .

    پاسخ:
    پ ن غریب تر بشیم Oo
    الان دیگه نمی گن یعنی ؟
    اون وقت ها ازشون تلمذ نکردید
    بسطتون جالب بود
    ممنون

    {تو پرانتز: ولی قبول کنید همیشه نمی شه خورده شیشه دارها و ندارها رو به راحتی!!! از صد کیلومتری تشخیص داد...
    البته شاید تعریفتون از خورده شیشه داشتن فرق داشته باشه}


    + ممنون از آدرس
    پاسخ:
    خیلی هم عالی
    اگه به قضیه اینجوری نگاه کنید که اصلن بحث سر قضاوت دیگری نیست و اصولن متن نوشته شده که طرف از خودش یه شناختی پیدا کنه و اونوقت هر کسی خودش می دونه که خودش چی کارَست ...
    اینجاست که میگن یه کم دقت حتمن
    فصل قریب ؟
    باید بشینم روش فک کنم !
    خوش به حال اونایی که با خوندن سوال سریع جواب دارن...
    پاسخ:
    بله خوش به حالشون 
    تا قبل از پاراگراف آخرتون کم کم داشت حرصم در می اومدا ...

    هی هی توضیح فقط !!

    اما پاراگراف آخرتون تلافی ما قبلش رو در آورد.

    زیبا بود واقعا

    تلنگر خوبی بود

    همه بلدند ولی گاهی باید تلنگری بیاد که از غفلت خارج بشیم...

    به هر حال استفاده بردیم.

    قلمتون مستدام
    پاسخ:
    خب
    شاید چون شما با این اصطلاح آشنا بودید واستون خسته کننده بود
    حق با شماست برای کسایی که با اصطلاحات منطقی آشنا باشن توضیح خیلی زیاد بود
    خدا رو شکر حداقل استفاده ای بردید
    نگاهتون بیشتر مستدام
    سلام
    dooop ??? یعنی چی ؟ یاد loop  افتادم. 
    فصل قریب...
    با اینکه دوستان درباره ی فصل قریبشون صحبتی نکردن شاید چون یه حس خاص و ویژه برای خودشون هست اما بنظرم گاهی گفتن ازش بد نباشه شاید یه راه باشه برای اینکه دیگران هم ازش استفاده کنندو بیشتر تقرب پیدا کنند. منم خیلی کوچیکم که بخوام حرفی بزنم اما بنظرم دعاهای امام سجاد(صحیفه) خیلی می تونه خوب باشه، خیلی آرامش بخشه.

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    معنی خاصی نداره
    با توجه به متن خودن دعاهای صحیفه سجادیه نمی تونه فصل قریب باشه !!!
    اما با توجه به حال و احوال عمومی آدم های دور و بر چرا شاید بشه Oo

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی