نا پای دار

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میشه برام دعا کنید؟ لطفن!!! شدیدن خواهش می کنم» ثبت شده است

آنزیم عشق

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ

خوشحالم که زنده ام ، و توانستم این نفسِ سرکشِ بدردنخورِ آبروبر را بکشانم تا محرم ابی عبدالله. دیدن علمُ کتلُ سیاهی به من آرامش می دهد ، دیدن تن پوش سیاه قوت قلبم را می افزاید. اینجا، در مُحرم احساس می کنم همه ی شهر مَحرم هستند ، از یک قوم و قبیله ، با یک فامیلی مشترک به نام حسینی.

این حس آشنایی که باعث می شود مهربانی از سر و روی شهر ببارد را عاشقانه می ستایم، به قدر قطره قطره اشک هایی که ریخته می شود روی لپ های آدمیت، چه پای منبر حاج آقا با ذوقُ شوقُ صلابتُ صدای بلند یا کنج هیئت آن گوشه ی انتهایی خلوت رفاقت آرامُ بی سر و صدا!

چقدر خوبی محرم، وقتی می آیی من همانی می شوم که هستم، سیاه! بدون یک ریال ریای اضافی! اصلن دلیل خوب شدنم همین است وقتی اولین گام در معرفی خودم را صادقانه بر می دارم رو سپید می شوم از اینجا به بعد است که تو مرحله به مرحله با بالاترین درجه ی حرارت، پاکی را در وجودم فریاد می زنی و من محرم می شوم به تو.

هر کس که پاکیزگی را با تو تجربه کند تازه می فهمد پاکسان به سلامت خانواده نمی اندیشد و به راحتی می تواند بفهمد همیشه تاژ یک دروغ بزرگ است! تو آنقدر قوی هستی که سپید 3 ، پودر 8 آنزیم تاژ ، سافتلن طلایی و یا هر پاک کننده ی دیگری در مقابل تو بازی های بچه گانه ای هستند که کارشان سرگرم کردن آدم هاست در تعدد کثرات! نه پاک کردن.

با تو بودن را دوست دارم وقتی به من می فهماند معنای پاکی غیر از پاکی است. غیرتر از آنچه که پیام هایش گوش فلک را کر کرده است. دوستت دارم چون تو خواستی دوستت داشته باشم به خاطر تمام خواستن هایت از تو ممنونم.

  • علی رسولان